جدول جو
جدول جو

معنی کلین گرد - جستجوی لغت در جدول جو

کلین گرد
خاکستری که در اثر ریختن آب بر روی آن به هوا بلند شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ گَ)
دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروۀ شهرستان سنندج و دارای 460 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و سقز و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(پَ وَ)
گردنده در زمین. دربیت زیر کنایه از عالمگیر و مشهور است:
صیت او چون خضر و بختش چون مسیح
این زمین گرد آن فلک پیمای باد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از دهستان لک بخش قروه شهرستان سنندج. جلگه ای و سردسیر. سکنه 270 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لِ)
دهی از بخش سراسکند است که در شهرستان تبریز واقع است و 554 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ گَ)
کمین ور. (ناظم الاطباء). و رجوع به کمین ور شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
کینه و عداوت تیز و افزون. (آنندراج). انتقام کشنده. منتقم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کین گر
تصویر کین گر
انتقام کشنده منتقم
فرهنگ لغت هوشیار